سخنرانی محرم(استاد قرائتی)
» اصول کاربردی تجزیه و ترکیب
» شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
» امام سجاد علیه السلام
» مراسم بیل و کلنگ
» حضرت عباس علیه السلام
» علی اکبر علیه السلام
» سخنرانی آیت الله بهجت ره
» سخنرانی استاد مهدی دانشمند
» علی اصغر (نوحه)
» علی اصغر (زمینه)
» ام هانی
» سخنرانی استاد حمید میرباقری
» سخنرانی استاد علیرضا پناهیان
» سخنرانی دکتر رفیعی
» آیت الله جاودان
» روضه مکتوب شب هشتم محرم (حضرت علی اکبر)
» روضه مکتوب شب نهم محرم( حضرت ابالفضل العباس)
» روضه مکتوب شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر)
» روضه مکتوب شب ششم محرم( حضرت قاسم بن الحسن)
» روضه مکتوب شب پنجم محرم (حضرت عبدالله بن حسن)
درباره ما

به وبلاگ من خوش آمدید
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 265
بازدید دیروز : 300
بازدید هفته : 900
بازدید ماه : 2676
بازدید کل : 26394
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تماس با ما
☼ ساخت کد صوتی مهدوی برای وبلاگ ☼

پخش زنده حرم

بازی آنلاین


پیوندهای وبگاه
» موسسه میثاق لوح و قلم
» جی پی اس موتور
» جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مبین و آدرس mobin121.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
» کتاب ها
» آنچه شما دوست دارید
» سبک زندگی جوانان
» ره توشه سبک زندگی جوانان
» سبک زندگی نوجوانان
» ره توشه سبک زندگی نوجوانان
» منشور بازار
» مقالات
» معیارهای انتخاب اصلح در کلام مقام معظم رهبری حفظه الله
» سلمان فارسی و نقش او در شکل گیری تشیع
» عیادتهای حضرت علی علیه السلام
» لقمه های حرام و محرومیت های معنوی و علمی
» فرهنگ سفر در آموزه های دینی
» تحقیقات
» فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام
» تاثیر نماز شب در سلامتی جسم
» دلایل جلوگیری نماز از گناه
» شادی در اسلام
» غیبت از نگاه اسلام
» عناصر و مدل ارتباطی در قرآن کریم
» تطبیق قدمهای 12 گانه معتادان گمنام با نهج البلاغه
» دین و انسان
» تاملی درباره غلو
» ادبیات
» داستان کوتاه
» متن ادبی
» دل‌نوشته
» نکته
» سخنرانی مکتوب (سخنوران)
» محرم - اول
» محرم - دوم
» محرم - سوم
» محرم - چهارم
» محرم - پنجم
» محرم - ششم
» محرم - هفتم
» سیاسی (دشمنان )
» ولایت فقیه
» سخنرانی صوتی (سخنوران)
» آیت الله بهجت ره
» استاد دکتر رفیعی
» استاد علیرضا پناهیان
» استاد حمید میرباقری
» استاد مهدی دانشمند
» روضه های مکتوب
» شب اول محرم
» شب دوم محرم
» شب سوم محرم
» شب چهارم محرم
» شب پنجم محرم
» شب ششم محرم
» شب هفتم محرم
» شب هشتم محرم
» شب نهم محرم
» شب دهم محرم
» اشعار مذهبی (شاعران)
» امام رضا علیه السلام
» امام زمان علیه السلام
» عهد و پیمان
» حضرت علی اصغر علیه السلام
» جضرت علی اکبر علیه السلام
» حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
» امام سجاد علیه السلام
» حضرت رقیه سلام الله علیها
» دیدار با علما
» آیت الله بهجت ره
» آیت الله جاودان
» مردان و زنان تاریخ
» مسلم بن عقیل
» ام هانی
برچسب‌ها
» محرم (20), » متن سخنرانی (11), » شب (9), » روضه (8), » مکتوب (8), » سخنرانی (5), » صوت (5), » انصاریان (3), » شعر (3), » محرم (3), » رفیعی (2), » علی (2), » امام زمان علیه السلام (2), » انتظار فرج (2), » اشعار (2),
سخنرانی محرم(استاد قرائتی)
+ نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی در دو شنبه 6 آبان 1392 |

جلسه اول سخنراني حجة الاسلام والمسلمين قرائتي محرم 1360

برنامه درسهايى از قرآن 

امام حسين (ع) سخنان 1

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم‏

الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على سيّدنا و نبيّنا محمّد و على اهل بيته‏

اين يكى دو شب قرار است بحث‏هاى درس‏هايى از قرآن را كه مى‏خواهيم صحبت كنيم، به فرازهايى از سخنان امام حسين (ع) بپردازيم و حالا بهترين سخنان درباره‏ى انگيزه‏ى انقلاب و برخوردها و سخنان افراد چه بود. برخوردهايى امام حسين (ع) در راه كربلا با افرادى داشته كه ما چند نمونه قبلًا بيان كرديم و يكى دو نمونه نيز مى‏گوييم و اين بحث رابه پايان مى‏رسانيم. يكى از صحنه‏ها براى امام حسين (ع) اين بود كه وقتى به كربلا مى‏آمدند (خود قصه‏ى كربلا را ازواعظها شنيده‏ايد، مأنوس هستيد) اما جملاتى كه ايشان در راه گفته‏اند، چون كمتر بيان شده است مى‏گوييم.

1- امام حسين (ع) فرمودند: راه ما خداست چه كشته‏شويم و چه پيروز شويم‏

چند نفر از علاقمندان امام حسين (ع) در كوفه بودند. جو را ديدند. با اين كه هزار نفر از مردم كوفه نامه فرستادند وامام را دعوت كردند ولى حال رنگ عوض كردند. مردمى كه هزار نفر با نماينده‏ى امام، مسلم، بيعت كردند و قول دادند كه پاى كار ايستاده‏اند ولى متأسفانه همه عوض شدند. وقتى جو را چنين ديدند، زود اين چند هوادار امام از كوفه بيرون آمدند و به امام حسين (ع) فرمودند كه نيا آقا، نيا. وضع خراب شده است. اين‏ها ديگر همراه نيستند و رنگ باختندو جو و نظام و روحيه‏ها تغيير پيدا كرده است.

امام حسين (ع) در پاسخ اين‏ها جمله‏اى دارد و در ضمن خبر دادند كه فلان را كه از هواداران شما بوده است کشتند. امام حسين فرمود: خدا آن چه براى ما خواسته است خير است، چه كشته شويم و چه پيروز شويم. باز همان جمله كه در جواب فرزدق فرمودند: فرزدق گفت: آقا نيا، ولى امام حسين مى‏گويد: چرا مى‏گوييد نيا؟ جز اين است كه شهيد مى‏شوم؟ راه من خير است، چه پيروز شوم و چه شهيد شوم. اما اين كه مى‏خواهيد مرا بترسانيد كه فلانى را كشتند، خوشا به حالش كه كشته شد. «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِر» (احزاب/ 23) يك عده از مردم به نذر و پيمان خودوفا كردند، آن‏هايى كه شهيد شدند، خوشا به حالشان برنده هستند «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِر» و افرادى كه منتظر شهادت هستند. هر چه اين علاقمندان و هواداران خواستند، امام حسين (ع) را از آمدن به كوفه منع كنند و امام حسين (ع) را به يك نحوى منصرف كنند و دلسرد كنند، موفق نشدند.

2- دعوت نماينده امام حسين از يك ياغى براى يارى امام‏

اين هم يك برخورد جزئى در راه. يكى از برخوردهاى ديگر، برخوردى بود كه امام حسين (ع) با يك ياغى داشت. همين طور كه مى‏آمد از مكه به كوفه، امام جايى چادر مى‏زند براى استراحت. اتفاقاً در آن جا فردى لات يا خان، آدمى كه خيلى گناهكار بود نمى‏خواهيم بگوييم هر كه خان است، خيلى گناهكار است. يا هر كه لات است خيلى گناهكار است. يك آدم جنايت كارى (چه افرادى) از آن‏ها نام بردند و چه كسان ديگرى يك افراد خيلى گناه كار، اينها هم اتفاقاً همين نزديك امام حسين (ع) بودند. امام حسين (ع) فردى را فرستاد، گفت: برو به اين فرد بگو: امام حسين هستم. پسر فاطمه س هستم. تحت تعقيبم، مى‏خواهند خون مرا بريزند و من به مكه رفتم و اكنون مردم كوفه مرا دعوت كرده‏اند و مى‏خواهم به كوفه بروم. بيا برويم يارى امام حسين. امام حسين (ع) فردى را پيش اين آدم جنايت كار فرستاد كه بياييد و جزو ياران حسين بن على (ع) شويد. فرد رفت و با او صحبت كرد. فرد پاسخ گفت: من نمى‏خواهم امام حسین (ع) را ببينم. برو. فرد به امام حسين (ع) فرمود: آقا دعوت از چه كسى مى‏كنى؟ فلان قلدر و جنايت كار؟ اين را دعوت مى‏كنى؟ بيايد كربلا و شمارا يارى كند. اين فرد اصلًا در اين حال و هواها نيست. امام حسين (ع) خودشان مى‏روند.

3- رفتن امام حسين به چادر ياغى براى دعوت به يارى‏

چون حضرت عيسى (ع) باحواريون جايى براى تبليغ رفتند. از در خانه كه آمدند بيرون به حضرت اعتراض كردند كه اين خانه‏ى چه كسى بود كه شما رفتيد؟ فرمودند: گاه طبيب بايد به ديدار بيمار برود. ما اين قدر آدم فاسد داريم كه اگر شخصيتى چند دقيقه برود بااو سخن بگويد، اين فرد عوض مى‏شود. گاهى در ملاقات‏ها، يك جذبه‏ها و يك هدايت شدن‏هاى باطنى است. مامعتقد به هدايت باطنى هستيم. يك هدايت ظاهرى داريم، كه آدم ظاهرى و كلاسيك مثل همين كارى كه ما مى‏كنيم، بنشينيم پاى كلاسى و آيه، آيه مطلب را ياد بگيريم. اينها هدايت ظاهرى و كانال است. يك كانال داريم. يك وقت چند ساعت پاى كلاسى مى‏نشينيد تكان نمى‏خوريد، بعد مى‏رويد يك نگاه در جماران به امام خمينى مى‏كنيد. حركت و جنبش در شما ايجاد مى‏شود. هدايت باطنى يعنى يك جرقه كار سه سال كلاس را مى‏كند. اين را هدايت باطنى مى‏گويند.

در اين عالم دو نوع هدايت است. در هدايت ظاهرى كه از راه تبليغ و تعليم وتعلم است و يك هدايت باطنى كه برخوردها ايجاد مى‏شود. امام حسين (ع) اين شخص قلدر و جنايت كار را اول بوسيله فردى دعوت كرد و درمرحله‏ى بعد خود امام حسين (ع) به ديدار فرد مى‏آيد. اين شخص قلدر مى‏گويد: وقتى امام حسين آمد، گفت:» ان اهل مثلكم كتبوا الى انهم مجتمعون على نصرتى «هم شهرى‏هاى تو نامه نوشتند كه بيا» و ليس الامر على ما زعموا «ولى مرد كارنيستند. اى شخصى كه من آمده‏ام خيمه‏ى تو، تو خيلى جنايت و گناه كردى «و هل لك من توبه «ميل دارى توبه كنى؟» تمحوا به ذنوبك «يك توبه‏اى كنى كه گناهانت بخشيده شود؟» تنصر بنت نبيك «بيا يارى پسر زهرا. خدا تمام گناهانت را مى‏بخشد. و اين يك بشارت است به كسانى كه خيلى اهل خلاف هستند ولى همين كه رهبر انقلاب امام امت نايب امام ميل دارد فلان كار انجام شود، بلند مى‏شود (آن زمانى كه جبهه‏ى ملى اعلام ميتينگ كرده بود و تمام گروهك‏ها هم مى‏خواستند همراهى كنند) يك قيافه‏اى را در خيابان تهران ديدم كه يادم نمى‏رود. از آن چاله ميدان‏ها بود كه شايد نمازش را بلد نبود، ولى گفت: آقا گفته نگذاريد راهپيمايى شود. آقا گفته شما هم در صحنه حاضر باشيد. بعد او خودش و تعدادى را از همان جنوب شهر با خود آورد. كى اعلام ميتينگ كرده، كارى هم به كسى نداشت. فقط خودش را نشان داد) گاهى اوقات يك عمل به اين گونه باعث مى‏شود تمام گناهان آدم را بيامرزد. اين سخن امام حسين است. ايشان آمده‏اند در چادر كسى قلدر است و خود ايشان مى‏فرمايد:» عليك ذنوباً كثيره «تو خيلى گناه دارى. ولى خودشان فرمودند: اگر همين الان رهبر حق را يارى كردى، خداوند همه‏ى گناهانت را مى‏بخشد. يكى از راه‏هاى توبه يارى رهبر حق است. و آدم‏هايى هستند بر عكس، خيلى عبادت مى‏كنند، اما هر گاه امام چيزى مى‏گويد يك نيشى مى‏زنند و شانه خالى مى‏كنند، به گونه‏اى، حالا تا ببينيم. تا هفته‏ى بعد و... نماز شب وى امكان دارد ترك نشود ولى امام را يارى نمى‏كند. اين‏ها عاقبت كارشان معلوم نيست. اما امام حسين (ع) به فردى گناه كار فرمود:» عليك ذنوباًكثيره «تو خيلى گناه دارى، اما اگر» تنصر بنت نبيك «پسر فاطمه را امروز يارى كنى، خدا همه‏ى گناهانت را مى‏بخشد.

4- نپذيرفتن دعوت از طرف ياغى و پيشنهاد كردن امام‏

برادرها و خواهرها، هر چى خلاف داريد، اگر زمانى حق و باطل خلط شود، شما حزب حق و رهبر حق و طرفدار حق را تأييد كرديد، گاهى حمايت در يك روز باعث مى‏شود تمام گناهانت را خدا ببخشد. به استدلال سخنى كه امام فرمود. بعد فرمود كه اين فرد اول كه نماينده‏ى امام آمد گفت: اصلًا نمى‏خواهد امام را ببينيد. بعد كه امام را ديد مقدارى شرمنده شد. ديگر نتوانست بگويد كه نمى‏خواسته است امام را ببيند. به امام گفت: خودم نمى‏توانم بيايم، ولى اسبى دارم كه در هر جنگى هر كسى را تعقيب كند محال است كه آن را نگيرد. حالا اين اسب من كه اين گونه است در اختيار شما. (من نمى‏آيم جنگ ولى چك صد هزار تومان مى‏دهم، من خودم جبهه نمى‏روم ولى دو تا وانت دارم مى‏دهم. صد اوركت مى‏دهم. چكمه مى‏دهم و...)

امام فرمود: خودت نمى‏آيى اسبت را مى‏دهى. اگر خودت نمى‏آيى» اذا رغبت بنفسك عنا منّا فلا حاجه لنا فى فرسك «اگرميل ندارى كه خودت با ما باشى، اسبت را نيز نمى‏خواهيم. بله، وانت از كسانى پذيرفته است كه خودشان ميل به رفتن دارند.

كاشان يك رسمى دارد، خرما را ماه رمضان در مساجد پخش مى‏كنند. شنيده‏اند كه پيغمبر فرموده است افطارى بدهيد هر چند به يك دانه خرما. آن فرد فردى بود كه هيچ نداشت، براى اين كه افطارى بدهد و به پيامبر فرمود: آقاثواب افطار دادن را گفتيد دلم از حال رفت. مى‏خواهم افطارى بدهم، پول ندارم. فلوس ماكو پيامبر به او گفت: حالا كه تو پول ندارى، افطارى به يك خرما بده. و لو به خرما را كسى گرفته كه زندگى‏اش در سطح بالاست. اين را هم درمسجد مى‏دهد. حديث داريم كسى كه آمادگى براى جبهه ندارد، از لحاظ اين كه مى‏ترسد (بعضى‏ها وقتى توپى، گلوله‏اى،... در مى‏رود كنترل را از دست مى‏دهند) افرادى هستند كه اگر به جبهه بروند، دو نفر نيز بايد اينها را حفظ كند. آدم‏هايى هستند كه ضررشان از نفعشان بيش‏تر است. اين افرادى كه واقعاً آمادگى ندارند، امام مى‏فرمايد: اينها با مال كمك كنند ولو با سوزن و نخ. اما كسى كه خودش مى‏تواند برود، با وانت و ماشين و چك و... نمى‏تواند مسئوليت را ازدوش‏خود بردارد. اين آقا گفت: خودم نه ولى اسبم را مى‏دهم. امام حسين نپذيرفت. من مى‏خواهم تو را هدايت كنم و بالا ببرم.

امام حسين (ع) فرمود: «وما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً» (كهف/ 51) امام حسين (ع) در پاسخ كسى كه به جاى قبول دعوت اسب را پيشنهاد كرد) من نيستم عضد، يعنى: بازو. من از آدم‏هاى مضل و گمراه (اهل ضلالت) كسانى كه اهل ضلالت و گمراهى هستند من كمك از اين‏ها نمى‏گيرم. حالا كه تو لياقت ندارى و دعوت مرا نپذيرفتى، من از تو كمك نيز قبول نمى‏كنم. و اين دستور است كه از هر كس، كمك قبول نكنيم. و من تقاضايم اين است، در رژيم طاغوت افرادى بودندجلسات عزادارى برپا مى‏كردند، دسته جات و هيئت‏ها، افرادى بودند كه نه خود و نه زن و دختر و بچه... آنها، خلاصه فكرشان درست نبود. اما روز عاشورا كه مى‏آمدند به روستا براى عزادارى بعضى افراد براى عزادارى از شهرها مى‏روندبه روستاها) (رؤساى هيئت‏ها كه از افراد گرچه بعضى خيلى فاسد و فاجر هستند پول مى‏گيرند اى يار حسين، اى كسى كه عزادارى امام حسين را بر پا مى‏كنيد. فردى را سراغ دارم كه از بازار تهران پول گرفت و براى امام حسين (ع) بارگاهش را ساخت ولى اين پول را از فردى رباخوار گرفت. يك درهم پول ربا برابر با زنا با مادر است. حديث داریم يك درهم بهره و سود مساوى با زناى با مادر است و از رباخوار آدم پول بگيرد كه گنبد فلان امام زاده را تعمير كند.

5- از افراد بد هيچگاه كمك نگيريد

امام حسين ديد يك آدم بد مى‏خواهد كمك مالى بدهد، گفت: كمكت را چون بدى، نمى‏خواهم. بنابر اين هيچ گاه ازافراد بد كمك نگيريد. مسجد الحرام گاهى خراب مى‏شد، بت پرست‏ها يك كمكى براى تعمير مسجد الحرام مى‏كردند. آيه نازل شد، پول بت پرست‏ها را به آن‏ها برگردانيد «ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّه»(توبه/ 17) مشركين حق تعميرمسجد ندارند. «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه»(توبه/ 18) فقط كسى حق دارد مسجد تعمير كند كه ايمان داشته باشد. بنابراين فلان شخصى كه در زمان طاغوت يا در حال حاضر دست به همه رقم جنايات مى‏زند، ايشان مى‏خواهد كاشى كارى‏ها ياسنگ‏هاى مرمر فلان امام زاده را تأمين كند. فلان مسجد را فرش كند، يا فلان دسته را كمك كند. كمك از اين‏ها قبول نكنيد. جامعه بايد با طرد اين افراد آن‏ها را اصلاح كند. همين كه هدف امام حسين در اين صورت پياده نمى‏شود، و برخلاف خط ايشان قدم بر مى‏دارند و آن هم به اسم ايشان. عيب كار ما اين است كه با سوادهاى ما در دسته‏ها گاهى نمى‏روند. و بعضى دسته‏ها كارهايشان را با افراد با سواد مشورت نمى‏كنند. و خداى ناكرده اگر مسئله‏ى رقابت پيش بيايدكه ديگر هيچ. خدا نكند در اين ايام عزادارى كه امام سفارش به دسته‏ها كرده، مسئله‏ى اين دسته و آن دسته، اين هيئت و آن هيئت و محله‏ى پايين و بالا، اگر اين‏ها مطرح شود، شرك است. از خود امام جمله‏اى را نقل مى‏كنم.

يكى ازفقهاى شوراى نگهبان را ملاقات كردم، گفتم: ما كه بچه هستيم: ولى شما كه از 3 سال پيش، شاگرد امام بوديد،يك خاطره از جوانى‏هاى امام برايمان بگوييد. از 20 سال پيش امام، چون ما هر چه مى‏رويم، حال امام را مى‏بينيم. مى‏خواهيم بدانيم امام سال پيش چگونه فكر مى‏كردند؟ ايشان فرمودند: حدود 25 يا 30 سال پيش مى‏خواستيم باامام (دو نفرى) بياييم تهران. ماشينى سوار شديم كه جمله‏اى از دهانم بيرون آمد از قم تا تهران امام كه عصبانى شده بودند صحبت كردند كه چرا اين جمله را گفتيد؟ جمله‏اى را كه از دهانمان در آمد اين بود، گفتم: خوب است كه عراق گذرنامه نمى‏دهد، چون اگر گذرنامه بدهد، طلبه‏هاى با سواد ما همه مى‏روند نجف و قم مى‏ماند با يك مشت بچه طلبه. قم مى‏شود يك سرى بچه طلبه مبتدى ساده و نجف همه وزنه‏هاى علمى و حجه الاسلام‏ها. هر چه حجه الاسلام است مى‏روند آن جا، آن وقت اين جا بچه طلبه‏هاى بى سواد و كم سواد مى‏مانند اما فرمود: اين طرز تفكر شرك است، كه كسى بگويد: نجف بالا رفت و قم آمد پايين. خداى نجف و قم يكى است. هيئت حسينى و ابوالفضل يكى است. هيئت محله‏ى پايين و بالا يكى است. اين محله و آن محله، اين امامزاده و... ندارد.

برنج بدهيم يا غذاى ديگر بدهيم. اين كار را بكنيم يا آن كار را؟ شعار ما يا شعار آن‏ها، اين‏ها يكى است. اگر كسى بگويد: اين كار رابكنيم كه هيئت ما گل كند، اگر بخواهم عزادارى كنم و نشد از اين كوچه بروم خوب رسم است كه از اين محله برويم نشد از آن محله برويد. خداى اين كوچه و آن كوچه يكى است. مى‏خواستيم قبل از ظهر برويم، نشد، خوب بعد از ظهر برويد. مى‏خواستيم روز برويم نشده، خوب شب برويم.... ديديم آن‏ها از آن كوچه مى‏آيند ما اصلًا تعطيل كرديم. اين گونه نباشد كه اگر دو هيئت كه به هم رسيديم ملاحظه كرديم كه اين‏ها شعارشان جالب است و شعار ما تحت الشعاع قرارگرفت، بگوييم يادتان نرود، عجله كنيد، مگر مى‏خواهى كشتى بگيرى؟ خوب، شعار آن‏ها بهتر است، رها كن شعارخودت را و آن شعار را بگوييد.

6- از افراد مورددار براى برپايى مراسم مذهبى كمك نگيريد

اگر كسى اصرار داشت به محله‏ى پايين و بالا، اصرار داشت روى اين هيئت و آن هيئت، اصرار داشت روى قم و نجف، اصرار داشت روى اين غذا و آن غذا، اصرار داشت روى اين ساعت و آن ساعت، اصرار داشت روى اين واعظ يا آن واعظ، اصرارهايى كه مى‏كنيم، آن اصرارها چقدر بوى خدا و به خاطر خدا دارد؟ ولى اطمينان دارم كه خيلى از اين موارد بوى خدا ندارد. مسئله‏اى كه برويم كمك آن‏ها كنيم تا آن‏ها نيز بيايندمحله‏ى ما كمك كنند. كمك يعنى چه؟ مگر قرض است، قالى است، عزادارى عبادت است. منتهى عبادت باحماسه. عبادت‏هاى با حماسه مقدس را به صورت سيستم‏هاى رقابتى در نياوريد. عزاداران هرگز نبايد پول از افرادى كه در خط امام حسين نيستند قبول كنند. امام حسين اسب را براى جبهه نگرفت، گفت: چون فرد بدى هستى، كمك شما را نيز نمى‏خواهم هيئت فلان بروند پيش فلانى، بگويند: اگر دست از رباخوارى بر مى‏دارى پول شما رامى پذيريم، والا نخواهيم پذيرفت. كوتاه نياييد. بعضى‏ها مى‏گويند: چون چنين بوده است، امسال نيز چنين است. جلساتى كه نزديك هم هستند، هيچ اشكال ندارد ادغام شود. گاهى اوقات در يك منطقه‏ى كوچك سه جلسه است وجلسات همه خلوت است. چه مانعى دارد كه جلسات با هم‏ ادغام شود و شلوغ‏تر شود. اصرار داشت كه اين چراغ بايد حتماً روشن باشد. چرا؟ چه كسى گفته است؟ خود امام حسين اگر باشد، گاهى مى‏گويد: اين چراغ را خاموش كنيد برويم آن هيئت. واعظ آن جا بهتر حرف مى‏زند و يا وقت بيشترى دارد و يا آن جا لازم‏تر است شما چراغ راخاموش كن. دهه‏ى دوم بيايد اين جا. يك فردى آمده بود جلسه‏اى را ببرد خانه‏اش و مى‏گفت اگر آمديد، آمديد و گرنه دعوا راه مى‏اندازم. به او گفتند كه شما اهل اين حرف‏ها نيستى. گفت: بله ولى چون پدربزرگم اهل اين مسائل بوده است، بعد هم پدرم جلسه داشته، حالا ارث به من رسيده است.

عين مزرعه‏اى كه ارث مى‏برد (مسائل عزادارى كه ارث بردنى نيست، كه چون شب هفتم را پدر بزرگم جلسه مى‏گرفته، حالا نيز بايد من نيز همين كار را بكنم. اين سخنان شرك است. اين است، امام مى‏فرمايد: دسته‏ها را به طريق سنتى بر پا كنيد، منتهى يك جمله نيز امام در كنارش مى‏فرمايد: با حفظ معيارهاى اسلامى، با حفظ حدود و حقوق اسلامى. نكند مسائل قديم باشد، ولى حفظ حدودى اسلامى نباشد. چون معمولًا هميشه انسان در كارها يك قسمت‏هايى كه نفع اوست مى‏گيرد و قسمت‏هاى ديگر رافراموش مى‏كند. از اين بحث چه نتيجه‏اى مى‏گيريم؟

امام حسين يك قلدر گناه كارى را كه ديد، يك فردى را فرستادبراى دعوت، يعنى از افراد گناه كار مأيوس نشويم. وقتى گفت: نمى‏خواهم او را ببينم، امام حسين باز احتمال داد اگرخودش به ملاقات آن فرد برود، شايد مؤثر باشد. يعنى اگر پيغامى داديد اثر نكرد، صرف نظر نكنيد، خودتان برويد، شايد اثر داشته باشد. اگر كسى گناهان زيادى داشته باشد، ولى رهبر حق را تأييد كند، اين باعث مى‏شود خدا تمام گناهانش را بيامرزد.

«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



برچسب‌ها: متن سخنرانی, قرائتی, محرم,
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...